گفت: می ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده!

نزدیک عملیات بود.می دونستم دختردار شده،یک روز دیدم سر پاکت نامه از جیبش زده بیرون.گفتم:این چیه؟ گفت:عکس دخترمه.گفتم: بده ببینمش.گفت:خودم هنوز ندیدمش.گفتم: چرا؟ . گفت:الان وقت عملیاته. می ترسم مهر پدرو فرزندی کار دستم بده.باشه بعد... به یاد شهید زین الدین دوستی می گفت:زمانیکه مردم برای اسلام و انقلابشون خطری را حس کنند دیگه با کسی شوخی ندارند،حتی کسانیکه در ابتدای انقلاب برای اون بسیار زحمت کشیدند ولی حالا... 




22بهمن امسال تجلی این شعور و دین باوری مردم ایران بود که نه تنها بُهت افراد بیرون از مرزها را موجب شد ،بلکه عده ای غافل و نا آگاه از تاریخ این مردم را هم حیران کرد.
مردمی که با حضور حداکثری خود در انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران اسلامی حضور داشتند و دموکراسی واقعی را به دنیای مدعی آن نشان دادند و با اختیار تام به یکی از 4کاندیدایی که خود را از حامیان خط امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی معرفی کرده بودند،رای دادند و زمانیکه می خواستند این استقلال و آزادی شان را جشن بگیرند،دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین این شیرینی را به کامشان تلخ کردند و بذر کینه و غضب را در بینشان پاشیدند.
از نگاهی روز 22بهمن روز تلافی بود.
روزی بود که ملت 8ماه قهقه مستانه و موج سواری شان را پاسخ گفتند و جام مرگ را بر حلقوم دشمنانشان ریختند.
ایرانیان مسلمان در جشن ملی-مذهبی خود تکرار کردند که ما و پدرانمان بودیم که با بصیرت و همت خود انقلاب 57 را رقم زدیم و امروز با بصیرت و همتی افزون در راه استقلال و آزادیمان ایستاده ایم.
مگر می شود راهی را که خمینی کبیر نشانمان داده با تبلیغات رنگی و حبابی و با فریب عده ای از جوانانمان مسدود کرد؟تا کی؟
سرانجام روزی جوان این سرزمین از سر کویی و نام زیبای شهیدی خواهد گذشت و لحظه ای درنگ خواهد کرد.روزی خواهد خواند سرگذشت او و دستنوشته هایش را.
رهایی از فتنه اخیر مرهون و مدیون خون های پاک و مطهری است که بر جای جای این سرزمین ریخته شد و مگر می توان با دروغ و دغل(هر چند که آنرا فریاد کشند)خدشه ای به این درخت تناور که با خونهایی پاک آبیاری شده است وارد کرد؟حتی اگر

همه کشورهای متکبر و زیاده خواه همراه شوند!!

تقدیم به همه جوانان سرزمینم:

آبی تراز آنیم که بیرنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
ما آمده بودیم تا مرز رسیدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیریم
ما را بکُش و مُثله کن و خوب بسوزان
لایق که نبودیم در این جنگ بمیریم
یک جرات پیدا شدن و شعر چکیدن
بس بود که با آن غزل آهنگ بمیریم
پای طلب و شوق رسیدن همه حرف است
بد خاطره ای نیست اگر لنگ بمیریم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم
شاید که خدا خواسته دل تنگ بمیریم
فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد
در غیرت ما نیست که از سنگ بمیریم
هرگز نکنم شکوه و ناله نه گلایه
الحق که در این دایره خونرنگ بمیریم

شاعر:شهید محمد عبدی(شهید امر به معروف)

وارش...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد