شور و غوغایی در صدایش نهفته که روح را تا ورای آسمان بودن به پرواز در می آورد، نوشته هایش دنیایی است پر از شور و شعور و شنیدن دل نوشته هایش با دم مسیحایی خودش دنیای دیگریست که برخاسته از ایمان و صداقت و دلدادگی غریبی است.... او که ورای حجابهای تو در توی این دنیا، نور و حقیقت را خط به خط روایت می کرد و راوی نور بود که سبک بال به به دیار جانان پر کشید...روحش شاد و یادش گرامی.
"دنیا زیباست، اما زیبایی ظاهر را چه سود، آنجا که عدالت نیست و زشتسیرتان بر جهان حکم میرانند؟ در جنگها همواره گلها لگدمال میشوند و اگرچه گلی که در گلستان ارباب ظلم و فساد بروید زیبا نیست، اما پوتینهای ما هیچ گلی را لگدمال نمیکند. وقتی قدمگاه مجاهدان راه خدا سجدهگاه فرشتگان باشد، گلها بر پوتینهای ما بوسه میزنند.
عافیتطلبان میگویند که اگر شما نمیآمدید صدام با مردم حلبچه اینچنین نمیکرد، و گوش ما با این سخن ناآشنا نیست. ما خونخواهان مسلم بن عقیل هستیم و او نیز از ابن زیاد همین سخن را شنیده بود. ابنزیاد گفته بود شما آرامش را در هم ریختهاید و در میان مردم تفرقه افکندهاید. و اکنون نیز حکام جور همان را میگویند. آری، اگر ما سر در گریبان غفلت فرو بریم و به کنج عزلت بخزیم، آرامشی آنسان که ابنزیاد میخواهد بر جهان حاکم خواهد شد. اما این آرامش، سکوت رعبی است که از ترس گرگ در رمه افتاده است و انسان گوسفندی نیست که اگر آب و علف داشته باشد، دیگر هیچ نخواهد. ما مدافعین مظلومان سراسر تاریخ هستیم و نباید هم که ارباب ظلم دست از ما بر دارند. گلستان عدالت در باطن آتشی است که نمرود بر افروخته است.خداوند شیطان را آفریده است تا انسان در مبارزهی درونی و بیرونی با او و اذنابش به کمال رسد و کرهی زمین، سراسر، عرصهی مبارزهی انسان با شیاطین است. خداوند شیطان و یارانش را مهلت داده است تا جهان را در کف خویش گیرند و کار را بر مؤمنین دشوار کنند، و کمالات انسان، سراسر، در کشاکش این دشواریها و ابتلائات ظاهر میشود."
!!!. متن برنامه " حلبچه در آتش" از مستند روایت فتح اثر بیاد ماندنی سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی.
سلام خداقوت
عجب لطیف بود این متن
موفق باشید
به "در امتداد صبح"افتخار بدید خوشحال میشم
علی علی