-
چشم به راه سپیده...
یکشنبه 13 دیماه سال 1388 00:42
چشم به راه سپیده تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی. «غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از...
-
پندار
یکشنبه 13 دیماه سال 1388 00:33
دل من دیرزمانی است که میپندارد دوستی نیز گلی است مثل نیلوفر وناز... وارش ...
-
داستان کربلا
دوشنبه 30 آذرماه سال 1388 00:42
اضطراب و درد در همه ی وجودش رخنه کرده بود... نفسش به شماره افتاده بود... لحظه ی وداع بود... وداع از جگر گوشه... از برادر... وداعی که به خزان بی بهار می ماند... لحظه ای اشک امانش نمی داد، بغضی گلویش را سخت می فشرد و دردی سنگین سینه اش را نوازش می کرد؛ اما هنوز ایستاده بود؛ با چادری سیاه، با قامتی ایستاده ... با لبهایی...
-
یادمان باشد...
شنبه 28 آذرماه سال 1388 02:07
یادمان باشد... یادم باشد : که روز و روزگار خوش است و تنها دل من است که دل نیست ، یادم باشد : جواب کینه را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم ، یادم باشد : باید در برابر فریاد ها سکوت کنم و برای سیاهی ها نور بپاشم ، یادم باشد : از چشمه ، درس خروش بگیرم و از آسمان ، درس پاک زیستن، یادم باشد سنگ خیلی...
-
کوسه ای در مخزن زندگیتان بیندازید!...
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 01:10
کوسه ای در مخزن زندگیتان بیندازید!... ژاپنی ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آبهای اطراف ژاپن سال هاست که ماهی تازه ندارد. بنابراین برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایق های ماهیگیری، بزرگ تر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند. ماهی گیران هر چه مسافت طولانی تری را طی می کردند به همان میزان آوردن ماهی تازه بیشتر طول می کشید....
-
کتاب و کتاب خوانی
شنبه 16 آبانماه سال 1388 01:18
به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی میتوان فضل و معرفت انسان را از اندازه گرایش و عشق او به کتاب و کتابخوانی میزان کرد و میتوان از این محک گوهر آدمیان عیار گرفت. هر روز رسانه ای و فرهنگ پروری به جمع فرهنگ سازان جهان اندیشه راه میابد، اما هرگز قدر و منزلت کتاب رو به کاهش نمیگراید و غباری بر آیینه خورشید کتاب نمینشیند. گشت و...
-
پیش از این ها...ا
شنبه 2 آبانماه سال 1388 00:49
پیش از این ها...ا پیش از این ها فکر می کردم خدا پیش از این ها...ا پیش از این ها فکر می کردم خدا خانه ای دارد میان ابرها مثل قصر پادشاه قصه ها خشتی از الماس و خشتی از طلا پایه های برجش از عاج و بلور بر سر تختی نشسته با غرور ماه، برق کوچکی از تاج او هر ستاره، پولکی از تاج او اطلس پیراهن او، آسمان نقش روی دامن او، کهکشان...
-
چه کسی سنگ را بر می دارد؟
شنبه 2 آبانماه سال 1388 00:31
فعال کردن ذهن خلاق، زحمت می خواهد و تلاش؛ ذهن خلاق خود را به تکاپو وادار کنید تا در ابن سال تحصیلی جدید، گنجینه های ذهنیتان افزون تر شود؛ از کنار هیچ مطلب ساده نگذرید؛ شاید ذکر این داستان خالی از لطف نباشد. چه کسی سنگ را بر می دارد؟ در روزگاران گذشته، پادشاهی تخته سنگی بزرگ را در جاده ای گذاشت و خودش پشت درخت ها پنهان...
-
پاییز بود و فصل...
شنبه 2 آبانماه سال 1388 00:27
پاییز بود و فصل خزان، آرام و غمگین به باغ پا نهادم تا با استشمام هوای تازه، هوای مرده ی وجودم را تخلیه کنم، نزدیک غروب بود و حاله ی زعفرانی رنگ آخرین پرتوهای خورشید شکوهی عظیم به باغ بخشیده بود؛ آرام بر برگها پا نهادم، انگار که صدای ناله شان در باغ طنین انداز شد، به یکباره زیباییپاییز در نظرم غمگین و زود شد؛ باغ به...
-
عشق
دوشنبه 6 مهرماه سال 1388 01:16
-
نیایش
دوشنبه 6 مهرماه سال 1388 00:57
نیایش پروردگارا، به درگاه تو پناه می آورم و تو نیز پناهم بخش تا موجودی آزمند و خویشتن دوست نباشم. مگذار که صولت خشم، حصار بردباری مرا در هم بشکند و حمله ی حسد، مناعت فطرت مرا به خفت و مذلت فرو کشاند. پروردگارا، از خصلت طمع که دنائت آورد و آبرو برد، از بد خویی که دل دوستان بشکند و به دشمنان نشاط و نیرو بخشد، از لجاج...