سهم دلتنگی خورشید کجاست...

در سمت توام

دلم باران

دستم باران

دهانم باران

چشمم باران

روزم را با بندگی تو پاگشا می کنم

هر اذانی که می وزد پنجره ها باز می شوند

یاد تو کوران می کند

هر اسم تو را که صدا می زنم

ماه در دهانم هزار تکه می شود

کاش من همه بودم

با همه دهان ها تو را صدا می زدم

کفش های ماه را به پا کرده ام

دوباره عازم توام...

تیتراژ دلنشین برنامه "سمت خدا"

در غروب سهم دلتنگی خورشید کجاست...

!!!. خدایا، زندگی را آنگونه برایم تقدیر کن تا همه دلواپسی ها و دلهره ها و دغدغه هایم فقط و فقط بخاطر تو باشد... و یاریم ده "قرائت"م از دنیا و مافیها از جنس قرائت اولیاء و مخلَصیَنت باشد.... دغدغه هایم نیز...

!!!. مولای من، مهدی جان، یوسفِ غریبِ زهرا، ای که آیینه تمام نمای خدایی، سالهاست از پاک ترین نیایش هایِ سحرهایِ عاشقیِ دلدادگانت وضوی نماز حضورت را گرفته ایم... و "ماه" باز همین دیروز یادآورمان شد چون "عباس" استوار باشیم و چون "زینب" صبور، تا روزِ ظهورت... مهدی فاطمه، این روزها قصه معاش، مجال نمی دهد کمی به یاد مظلومیت و تنهایی و اضطرار های تو باشیم... دستگیرمان شوید ما که جزء خدا و شما کسی را نداریم اگر بفهمیم، ما غایبان را دریابید...

"سیدی! غیبتک نفت رقادی و ضیقت علی مهادی، و ابتزت منی راحة فؤادی ."

نظرات 1 + ارسال نظر
... پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:59 ب.ظ

بی کسی حس بدی است ... ولی این نامردی است ... ناشکری ست که در کنار همه کست باز هم احساس بی کسی کنی ...
و نیز ... گاهی کمتر از نیم خط نجات می دهد من و تو را
« نحنُ اقرب الیه من حبل الورید »...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد