نگاهی کوتاه به زندگی و اخلاق و سیمای حضرت محمد ص

 

مقدمه

در طول تاریخ بشری هیچ شخصیتی همچون پیامبر گرامی اسلام (ص) مورد توجه اندیشمندان و متفکران نبوده است و درباره هیچ انسانی مانند او کتب به رشته تحریر در نیامده بی شک وجود مبارک او که اشرف انبیاء و اشرف مخلوقات است چون نگینی درخشان بر تارک عالم وجود نور افشانی می کند

او که به عقیده دوست و دشمن معلم بزرگ هدایت و معنویت است با اخلاقی نیکو که قرآن از آن تعبیر به خلق عظیم دارد آن چنان سایه مهر و محبتش را بر سر همگان گسترده که نه تنها یارانش شیفته و شیدای اویند که دشمنانش نیز در برابر لطف و رحمت او شرمگین و سر افکنده اند

قرآن شریف او را الگو اسوه تمام آدمیان در همه زمان ها و مکان ها می داند و همگان را به تاسی و پیروی از او فرا می خواند

و هزاران افسوس که پس از قرن ها هنوز حقیقت عظمای محمدی (ص) ناشناخته مانده ، با این وصف همان مقدار اندکی که از سراسر عشق و محبت او به یادگار مانده دلهای مشتاق را به سوی چشمه سار زلال معنویت می کشاند

زندگی پیامبر اکرم (ص) را از جهات مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد و شما خواننده عزیز درباره آن وجود مقدس بسیار شنیده و شاید خوانده اید در این ویژه نامه مختصر سعی بر آن است که به بعد رفتاری و اخلاقی نبی اکرم (ص) بیشتر پرداخته شود زیرا اخلاق و معنویت گمشده بزرگ انسان عصر مدرنیسم است. امید آنکه دلهایمان با عشق محمدی با یکدیگر انس و الفت گیرد و پرده های حجاب و تیرگی از زندگیمان زدوده گردد

 

نگاهی کوتاه به زندگی حضرت محمد ص

نام : محمد ، احمد ، محمود

مقام : خاتم الانبیاء

لقب : مصطفی ، حبیب الله و رسول الله . حضرت محمد دارای 103 لقب است

کینه : ابوالقاسم و ابو ابراهیم . حضرت محمد دارای 9 کینه است

نام پدر : عبدالله

نام مادر: آمنه

تاریخ تولد : 17 ربیع الاول عام الفیل

محل تولد : مکه

ساعت تولد : طلوع فجر

روز تولد : جمعه

تاریخ ازدواج : دهم ربیع الاول

سن داماد : 25

سن عروس : 40

فرزندان پیغمبر : قاسم ، عبدالله ، ابراهیم ، زینب ، ام کلثوم ، رقیه ، فاطمه ، بجز ابراهیم همه فرزندان از خدیجه بودند و در مکه به دنیا آمدند

مدت عمر : 63 سال

مدت نبوت : 23 سال

 

اخلاق رسول اکرم ص

از آنجا که کانون خانواده مهمترین جایگاه تربیتی و رشد و تعالی انسانهاست، پیامبر ص در حفظ آرامش آن نهایت دقت را داشت، رافت و مهربانی از یک سو و رفق و مدارا از سوی دیگر به همراه رعایت حقوق همسران شیوه نبی اکرم ص بود و اخلاق نیکو و حسن معاشرت با آنان و گاه تحمل تند خویی و بد زبانی آنها موجب تعجب اصحاب می شد و درباره تند خویی همسران می فرمود: همه انسانها دارای خصلت های نیک و بد هستند و مرد نباید تنها جنبه های ناپسند همسر خود را ببیند و او را ترک کند، زیرا هرگاه از یک خصلت او ناراضی می شود خلق دیگرش باعث خشنودی اوست و این دو را روی هم باید به حساب بیاورد

صحیح مسلم ج4، ص178

پیامبر ص به خوشرویی در خانه اهمیت زیادی می داد و اصحاب را به مدارا با زنان ترغیب می نمود و در اخرین لحظات عمر خود به آن سفارش می کرد و سعی آن حضرت بر آن بود تا مردان رابا مقام و شخصیت والای زن آشنا کند و به آنان بفهماند که زنان به عنوان برترین مربی انسانها نقش بزرگی در سعادت و بدبختی جوامع بشری دراند. به این جهت در هر فرصتی که دست می داد از زن به عنوان مادر و به عنوان همسر مومنه تجلیل می کرد و می فرمود: بعد از اسلام بهترین چیزی که مسلمانان از آن برخوردر می شود، همسر مومنه ای است که هرگاه به او نگاه کند مسرور شود و در موقع درخواست کاری از او اطاعت کند و در غیاب شوهر خود و مال شوهر را حفظ کند.

طوائف الحکم، ص289

همچنین به زنان توصیه می کرد که مراعات همسران خود بکنند و تقاضای خرید چیزهایی که قادر بر آن نیستند را نکنند و فرمود (هر زنی که با شوهر خود مدارا نکند و از او چیزی را بخواهد که انجام آن در قدرت او نباشد از چنین زنی هیچ کاری قبول نخواهد شد و روز قیامت خدا را ملاقات می کند در حالیکه خداوند بر او غضبناک است

پیامبر ص مردان را به یاری زنان در امور خانه تشویق می کردند و روزی مه در خانه زهرای مرضیه س دیدند علی ع عدس پاک می کند و فاطمه س در کنار دیگ نشسته است فرمودند، هر مردی که در امورد خانه به همسر خود کمک می کند و بر او منت نگذارد، خداوند نام او را در دفتر شهدا می نویسد

پیامبر اکرم ص با کودکان بسیار مهربان بود، کودکان را در بغل می گرفت و به آنان احترام می گذاشت هرگاه در راه با کودکان روبرو میشد به احترام آنها می ایستاد، آنها را در اغوش می گرفت و بر پشت و شانه خود سوار می کرد و به اصحاب توصیه می کرد که چنین کنند. کودکان چنان خوشحال می شدند که هیچگاه خاطره ان را فراموش نمی کردند

گاه مادری کودک خود را به رسول الله ص می داد تا برای او دعا کند و اتفاق می افتاد که کودک لباس رسول خدا ص را خیس می کرد و مادر شرمنده و ناراحت می شد. در این هنگام رسول خدا ص می فرمود (خیس شدن جامه من اهمیتی ندارد تطهیر می کنم

بازها رسول خدا ص سفارش کرده و می فرمود: کودکان خود را دوست بدارید و نسبت به آنها مهربان باشید و به وعده ای که به آنها داده اید وفا کنید، خداوند بر هیچ چیزی خشم نمی گیرد آن چنان که به خاطر زنان و کودکان خشم می گیرد

رافت پیامبر نسبت به کودکان چنان بود که امام صادق ع فرمود: روزی رسول اکرم ص در حال نماز جماعت ظهر بود که دو رکعت آخر نماز را سریع خواند، اصحاب علت را پرسیدند، پیامبر ص فرمود: آیا گریه کودک را شنیدید؟

و ماجرا آن بود که مادری نیز در مسجد نماز را به جماعت می خواند و کودک او در رکعت سوم شروع به گریه می کند و پیامبر ص برای آنکه مادر زودتر از نماز فارغ شود و به کودک خود برسد نماز را سریع می خواند

رسول گرامی اسلام ص می فرمود: (من بچه ها را به دلیل پنج صفت دوست دارم اول آنکه بسیار گریه می کنند و دیده گریان کلید بهشت است (یعنی گریه از خوف خدا را در زندگی زیاد کنی

دوم آنکه با خاک بازی می کنند (یعنی تکبر و نخوت و خودپسندی در آنها نیست

سوم آنکه با یکدیگر دعوا می کنند ولی زود آشتی کرده و کینه به دل نمی گیرند

چهارم، چیزی برای فردا ذخیره نمی کنند (چون آرزوی دور و دراز و طمع طولانی ندارند

پنجم، خانه می سازند و سپس خراب می کنند (دلبسته و وابسته به امور دنیوی نیستند

و در مورد دختران می فرمودند: (باید اطفال دختر را بیشتر از پسر مورد توجه فرار دهید. و زمانی که هدیه برای فرزندان خود تهیه می کنید، سهم دختر را قبل از پسر بدهی

همان طور که بیان شد پیامبر ص نسبت به همه کودکان چه فرزندان خود و چه فرزندان مردم محبت خاصی داشت و به این جهت درباره او نوشته اند: (مهربانی درباره کودکان از شیوه های مخصوص پیامبر ص بوده است

و چهارنکته را درباره کودکان سفارش می کرد

. آنچه را که کودک در توان خود داشته و انجام داده است از او قبول کنی

. آنچه را که انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرساست از او نخواهی

. او را به گناه و سرکشی وادار نکنی

. به او دروغ نگویید و در برابر او مرتکب اعمال احمقانه نشوید

کافی 6/50

و درباره آشنا کردن کودکان با دین خدا فرمود (به کودکان خود در هفت سالگی امر کنید نماز بگذارن

مستدرک الوسائل ج1، ص 171

و از آنجا که دیندار شدن فرزند و کسب توفیقات او بستگی به میزان مهر و محبت والدین دارد، فرمود: (کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید)

وسائل الشیعه ج5 ص126

و می فرمود: (کسی که به کودکان مسلمان رحمت و محبت نکند و بزرگسالان را احترام نکند از ما نیس

وسائل الشیعه ج5 ص126

یکی از سنت های پیامبر ص آن بود که به کودکان هدایایی می داد، عائشه گوید: نجاشی پادشاه حبشه برای رسول خدا ص انگشتری طلا فرستاد، رسول خدا ص امامه دختر ابی العاص را که کودکی خردسال بود فرا خواند و فرمود ای دختر کوچک خود را با این هدیه زینت بخش

سنن ابن ماجد ج2 حدیث 1303

پیامبر با فرزندان شهدا بسیار مهربان بود و محبت خاصی نسبت به آنان ابراز میکرد. بشر بن عقربه بن جهنب که پدرش در جنگ احد به شهادت رسیذ می گوید: از رسول خدا ص پرسیدم، پدرم چگونه شهید شد؟ فرمود: او در راه خدا به شهادت رسید درود و رحمت خدا بر او باد. من گریستم، پیامبر ص مرا در آغوش گرفت و دست بر سرم کشید و با خود سوار مرکب نمود و فرمود: آیا دوست نداری من به جای پدرت باشم؟

مجمع الزوائد ج8 ص 161

پیامبر مشغول نماز جماعت بود و هنگامی که به سجده رفت حسین ع که کودک خردسالی بود بر پشت رسول خدا ص سوار شد و پاهای خود را حرکت می داد و هی هی می کرد و هرگاه پیامبر ص می خواست از سجده سر بردارداو را گرفته و کنار خود روی زمین می گذاشت و این کار تا پایان نماز ادامه داشت

مرد یهودی که شاهد این جریان بو، پس از نماز به رسول خدا ص عرض کرد با کودکان خود به گونه ای رفتار میکنید که ما هرگز انجام نی دهی

پیامبر ص فرمود: اگر شما به خدا و فرستاده او ایمان داشتید، با کئذکان خود مهربان بودید، مهر و محبت پیامبر ص نسبت به کودک، مرد یهودی را سخت تحت تاثیر قرار داد و اسلام را پذیرف

بحار الانوار ج43، ص296

یکی دیگر از خصوصیات رفتاری پیامبر اکرم ص بوسیدن کودکان است. بوسیدن علاقه بین والدین و فرزند را بیشتر کرده و پاسخی مناسب به نیاز کودک به محبت است و محبت کردن را به فرزند یاد می دهد و از خشن شدن و خشونت در آینده جلوگیری می کند. نکته مهم آن است که احترام رسول خدا ص نسبت به فرزندان خود عمدتا در حضور مردم بوده که دو چیز را به ما می آموزد

  1. شخصیت کودک بااحترام گذاشتن به او در حضور مردم بهتر تقویت می شود
  2. پیامبر ص به این وسیله روش صحیح پرورش کودک را به مردم می آموخت

به این جهت پیامبر سفارش زیادی به بوسیدن فرزند دارد و فرمود: (کسی که فرند خود را ببوسد خداوند برای او یک حسنه می نویسد و کسی که فرزند خود را ببوسد خداوند برای او یک حسنه می نویسد و کسی که فرزند خود را خوشحال کند، خداوند نیز روز قیامت او را خوشحال می کند

بحارالانوار ج23 ص 113

عائشه می گوید: مردی خدمت رسول خدا ص عرض کرد: آیا کودکان را می بوسید؟ من هرگز کودکی را نبوسیده ام، پیامبر ص فرمود: من چه کنم که خداوند رحمتس را از قلب تو گرفته است؟

صحیح بخاری 918

و در روایت دیگری است که رسول خدا ص حسن و حسین ع را می بوسید مردی گفت: من ده فرزند دارد که هرگز یکی از آنها را نبوسیده ام، پیامبر ص فرمود: کسیکه رحم نکند، مورد رحم قرار نگیرد. (و رحم نبیند)

مستدرک حاکم ج3 ص170

از سفارشات موکد نبی اکرم ص به عدالت کردن در بین فرزندان است که موجب رشد و شکوفایی آن میشود و عدم عدالت در بین آنان موجب نفاق، دشمنی و کینه توزی آنان نسبت یکدیگر می شود، علی ع فرمود: پیامبر ص کردی را دید که دو کودک داشت یکی را بوسید و دیگری را نبوسید، پیامبر ص فرمود چرا بین آنان با عدالت رفتار نی کنی

وسائل الشیعه ج15 ص 113

و انس بن مالک م یگوید: مردی نزد پیامبر ص نشسته بود پسر او آمد پدر او را بوسید و روی زانوی خود نشاند سپس دختر آمد (بدون آنکه او را ببوسد) او را کنار خود نشاند. پیامبر ص فرمود: چرا بین آنان با عدالت رفتار نکردی

مکارم الاخلاق 126

یکی دیگر از نکات زیبا در زندگی رسول خدا ص آن است که برای پرورش شخصیت کودکان با آنان بازی می کرد، زیرا شرکت بزرگسالات در بازی کودکان می تواند موقعیت خوبی برای آموزش غیر مستقیم نکات ارزنده اخلاقی به آنان باشد به این جهت در مباحث امروز روان شناسی به آن توجه خاصی شده است.

رسول اکرم ص فرمود: هر کس در نزد او کودکی است باید با او رفتار کودکانه داشته باشد

وسائل الشیعه ج15 ص203

و خود با کودکانش بسیار بازی می کرد و هر روز صبح دست علاقه و محبت بر سر فرزندان خود و اولاد آنان می کشید و با حسین ع بازی می کرد

بحار الانوار ج43 ص 285

جبیر بن عبدالله گوید: رسول خدا (ص) با کودکان اصحاب و یارانش بازی می کرد و آنها را درکنار خود می نشانید

نهایه المسئول فی روایه الرسول ج1. ص 340

انس بن مالک گوید: پیامبر (ص) خوش اخلاق ترین مردم بود من برادر کوچکی داشتم که تازه او را از شیر گرفته بودند و از او نگهداری می کردم آن حضرت هرگاه او را می دید می فرمود از شیر گرفتن چه بر سرت آورده ؟ و با او بازی می کرد

صحیح بخاری 37/8

جابر بن عبدالله انصاری می گوید : من بر پیامبر (ص) وارد شدم در حالی که حسن و حسین (ع) بر پشت آن حضرت سوار بودند و او با دست و پاهای خود راه می رفت و می فرمود : مرکب شما نیکو مرکبی است و شما نیز نیکو سوارانی هستید

بحار الانوار ج43 – ص285

و در روایتی دیگر است که فرمود و پدرتان از شما بهتر است

بحار الانوار ج43 – ص286

از دیگر درس های رسول اسلام (ص) به پیروانش ، غذا دادن آن حضرت به کودکانش می باشد که این رفتار نشانگر توجه او به روحیات فرزندان خود است. سلمان می گوید وارد خانه رسول خدا (ص) شدم حسن و حسین (ع) نزد او غذا می خوردند و آن حضرت لقمه ای در دهان حسن و لقمه ای در دهان حسین (ع) می گذاشت و بعد از غذا حسن را بر دوش خود و حسین را بر زانوی خود نهاد و به من فرمود : ای سلمان آیا آنان را دوست داری ؟ گفتم : ای رسول خدا (ص) چگونه آنان را دوست نداشته باشم در حالی که می بینم چه اندازه نزد شما مقام و ارزش دارند

بحار الانوار ج 36 – ص 304

 

یکی دیگر از رفتارهای زیبا رسول اکرم (ص) سلام کردن به کودکان است زیرا کودکان اگر چه سن کم دارند ولی خوب و بد را می فهمند و محبت را درک می کنند و این در حالی است که متاسفانه گاه می بینیم گروهی در بین خود جایی برای کودکان قائل نیستند

پیامبر (ص) به کودکان احترام می گذاشت و خواهان آن بود که کودکان در محیط اجتماع وارد شوند. انس بن مالک می گوید پیامبر (ص) در راهی با چند کودک خردسال مواجه شد و به آنان سلام کرد و غذا داد

بحار الانوار – ج 16 – ص 229

 

امام باقر (ع) فرمود : رسول خدا می فرمود : پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نمی کنم یکی از آنها سلام کردن به کودکان است

بحار الانوار ج 16 – ص 215

 

و پیامبر (ص) فرمود : در سلام کردن به کودکان مراقبت دارم، تا پس از من به صورت یک سنت در میان مسلمانان بماند و همه به آن عمل کنند

وسائل الشیعه ج 3 – ص 209

 

و گفته شد که پیامبر (ص) به کوچک و بزرگسال سلام می کرد و در سلام کردن بر دیگران حتی به کودکان پیشی می گرفت و هر کس را می دید نخست او سلام می کرد و با آنان دست می داد

مکارم الاخلاق 1/23

 

آیا رسول رحمت الهی (ص) برای تربیت کودکان از شیوه تنبیه بدنی و کتک زدن استفاده می کرد ؟ دوست و دشمن و تمامی اسلام شناسان مسلمان و غیر مسلمان از مستشرقان اروپایی که در تاریخ اسلام و سیره و روش پیامبر اکرم (ص) تحقیق کرده اند ، همگان بر این عقیده اند که وجود مقدس نبی اکرم (ص) هیچگاه از تنبیه بدنی برای تربیت کودکان استفاده نمی کرد و از روایات اسلامی و شیوه زندگانی ائمه معصومین (ع) بدست می آید که کودکان را نباید تنبیه کرد امام کاظم (ع) به مردی که از فرزند خود شکایت می کرد ، فرمود : فرزندت را نزن و برای ادب کردنش از او قهر کن ولی مواظب باش قهر کردنت طولانی نشود بلکه هر چه زودتر آشتی کن.

بحار الانوار ج 104 – ص 99

 

رسول اکرم (ص) نه تنها کودکان را تنبیه بدنی نمی کرد اگر کسی چنین میکرد به شدت با آن مخالفت می نمود او حتی کودکان متخلف را نیز تنبیه بدنی نمی کرد و با محبت و اخلاق نیکو برخورد می نمود

علی (ع) می فرمود : نصیحت پذیری انسان عاقل به وسیله ادب و تربیت است چهار پایان و حیوانات هستند که تنها با تازیانه تربیت می شوند

مستدرک الوسایل ج 3 – ص 223

 

از دیگر سفارش های نبی اکرم اسلام (ص) توجه به جوانان است زیرا آبادانی و عمران هر سرزمین و مجد و عظمت هر ملتی در گرو تربیت جوانان فاضل و پاک اندیش است به این جهت اسلام برنامه های جامعی برای جوانان از نظر مادی و معنوی تربیتی و اخلاق دنیوی و اخروی و مانند آن دارد که به گفته برخی اندیشمندان غربی در ادیان دیگر مانند آنها نیست

در دنیای امروز گروهی دچار تفریط شده و جوانان را به دلیل کم تجربه بودن از جایگاه واقعی خود پایین آورده و گروهی دچار افراط شده و آنها را بالاتر از جایگاه واقعی قرار داده اند که این خود باعث بسیاری از ناکامی ها و نابسامانی ها در جوامع مختلف شده است ، پیامبر (ص) فرمود : من شما را سفارش می کنم که به نوبالغان و جوانان نیکی کنید ، زیرا آنان دلی رقیقتر و قلبی فضلیت پذیرتر دارند

خداوند مرا به پیامبری بر انگیخت تا مردم را به رحمت الهی بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخن مرا پذیرفتند و با من پیمان بستند ولی پیران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفت من برخاستند

امام صادق (ص) به یکی از اصحابش که مامور تبلیغ مذهب اهل بیت (ع) در بصره بود و موفقیت چندانی کسب نکرده بود ، فرمود: توجه خود را به نسل جوان متمرکز کن زیرا جوانان زودتر حق را می پذیرند و زودتر به سوی هر خیر و صلاحی گرایش پیدا می کنند

روضه کافی 93

آنچه از منابع اسلامی بدست می آید آن است که جوانی یک دوره با ارزش در زندگی است و سعادت و شقاوت هر کس در این دوره شکل می گیرد و دوم آنکه استفاده از نیروی جوانی و تلاش و کوششی هدفمند رمز موفقیت است به این جهت رسول اکرم (ص) فرمود در قیامت هیچ بنده ای قدم از قدم بر نمی دارد ، مگر آنکه به این سوالات پاسخ دهد

•  عمر را در چه کاری فانی کرده است

•  جوانی را چگونه و در چه راهی گذرانده است

گفتار فلسفی جوان ، مرحوم فلسفی ج1 – ص 71

 

و فرمود « فرشته الهی هر شب به جوانان بیست ساله ندا می دهد کوشش کنید و برای رسیدن به کمال و سعادت خود تلاش کنید»

مستدرک الوسائی ج 2 – ص 353

 

در تفسیر آیه سوره فاطر « اولم نعمر کم ما یتذکر فیه من تذکر

آیا آن قدر شما را عمر نداده بودیم که پند گیرندگان پند گیرند

امام صادق (ع) فرمود : این آیه برای سرزنش و ملامت جوانان غافلی است که به سن هیجده سال رسیده اند و از فرصت جوانی خود استفاده نمی کنند

تفسیر البرهان ، ذیل آیه سوره فاطر

از آن جا که دل پاک است بهتر از دیگران پذیرای سخن اسن به این جهت پس از شروع دعوت پیامبر (ص) به اسلام جوانان بیش از دیگران به او پیوستند و پیامبر (ص) برای این گروه ارزش و احترام خاصی قائل بود و در بسیاری موارد با وجود صحابه مسن و پر سال جوانان را برای مسئولیت های کلیدی انتخاب می کرد و از آنها در گفتار و در عمل حمایت می کرد ، پیامبر (ص) به شرط وجود صلاحیت و شایستگی در یک جوان او را برای تصدی پست های مهم بر می گزید از جمله جوانانی که پیامبر (ص) امور مهم را به آنها می سپرد می توان از علی بن ابی طالب نام برد که شرح آن نیازمند به تحریر کشیدن کتابی مستقل است و از دیگر جوانان مورد اعتماد رسول اکرم (ص) می توان از جعفر بن ابیطالب نام برد که در 24 سالگی رهبر مسلمانی است که به حبشه هجرت کرده اند و تدابیر و کلام نافذ او موجب شد تا نجاشی پادشاه حبشه مسلمانان را بپذیرد ئ در 27 سالگی به فرماندهی سپاه اسلام در جنگ موته برگزیده شد که در آن جنگ به شهادت رسید

همچنین می توان از مصعب بن عمیر نام برد که با وجود سن کم به عنوان نماینده رسول اکرم (ص) برای آموزش قرآن و معارف دینی قبل از هجرت به مدینه فرستاده شد و اقدامات سنجیده او راه را برای هجرت پیامبر (ص) هموار کرد

از دیگر جوانان مورد اعتماد رسول اکرم (ص) عتاب بن اسیر است که پس از فتح مکه با وجود صحابه کهنسال پیامبر (ص) او را به عنوان فرماندار مکه برگزید و در برابر اعتراضات شدید برخی از اصحاب و اشراف مکه از او حمایت کرد و می بایست از معاذبن جبل و اسامه بن زید و دهها جوان دیگر نام برد که با وجود سن کم مسئولیتهای مهمی به آنان سپرده شد و این نشان از جوان گرایی با محوریت لیاقت و شایستگی در رسول خدا (ص) بوده است

از مهمترین آفات جوانی می توان از دو چیز نام برد

•  استفاده نابجا و غیر درست از جوانی و هدر دادن آن در کارها و لذات زود گذر

•  عدم توجه به گذرا بودن جوانی و امروز و فردا کردن و به تاخیر انداختن کارها و فرصت ها است علی (ع) فرمود : جوان عاقل و فهمیده چه زودتر و بهتر از همین جوانی زودگذر بهره خود را می گیرد و بر حسن اعمال و رفتار خود می افزاید و در فرا گیری دانش ها تلاش می کند

نهج البلاغه فیض خطبه 82

از جمله نکات زیبا در زندگی رسول گرانقدر اسلام (ص) روش برخورد او با جوانان گناهکار و خلافکار است که در عین نرمی و اخلاق حسنه بر اصول اساسی اسلامی و الهی تاکید و پافشاری دارد و ذره ای عقب نشینی و سستی نشان نمی دهد

امام باقر (ع) فرمود : فضل بن عباس ( عباس عموی پیامبر است ) در روز عید قربان کنار پیامبر (ص) سوار شده بود در این حال مردی به همراه خواهرش از قبیله خثعم برای پرسیدن احکام شرعی نزد رسول خدا (ص) آمدند و مرد شروع به سوال کرد و فضل بن عباس به آن زن نگاه می کرد . رسول خدا چانه فضل را گرفت و صورت او را از سوی آن زن برگردانید تا به او نگاه نکند اما فضل بن عباس از سوی دیگر نگاه می کرد تا اینکه پیامبر (ص) صورت او را برگردانید و زمانی که از پاسخ دادن به سوالات مرد عرب فارغ شد شانه فضل بن عباس را گرفت و فرمود : آیا نمی دانی که روزگار می گذرد اگر کسی چشم و زبان خود را حفظ کند ، خداوند پاداش حج قبول شده را در نامه عمل او ثبت خواهد کرد

بحار الانوار ج9 – ص 351

51 این بعد از اخلاق و رفتار پیامبر(ص) راباید از مهمترین و رفتار مهربانانه با مردم و صبر و بردباری عجیب او عوامل موفقیت او در انجام رسالت الهی اش دانست.زیرا خلق و خوی ملایم و رفتار مهربانانه با مردم و صبرو بردباری عجیب او و دهها صفت زیبای دیگر که قرآن کریم از آن تعبیر به خلق عظیم می کند آن چنان جانهای مشتاق را به سوی اومی کشاند که جدایی از او رایشان دردناکترین غمها بود   قرآن کریم خطاب به او می گوید:ای پیامبر به سبب رحمت و لطف الهی تو نسبت به مردم مهربان بوده و اخلاق ملایم و نرمی داری واگر خشن و سختدل بودی و اخلاق درشتی داشتی همه از دورت پراکنده می شدند پس با آنها همیشه در حال بردباری و حلم و حسن خلق رفتار کن و بر آنها طلب آمرزش کن ودر کارها باآنها مشورت کن و آنگاه که بر کاری تصمیم گرفتی توکل بر خدا کن چه آنچه خدا توکل کنندگان را دوست دارد امام حسین(ع)از رسول خدا(ص)نقل می کند که آن حضرت فرمود برای افراد خوش خلق پاداشی است مانند پاداش آنها که روزها را روزه می گیرند و شبها را نماز می خوانند   و در حدیثی دیگر فرمود: خوش خلقی گناهان را ذوب می کند و از بین می برد همانطور که خورشید یخ را ذوب می کند و در زمانیکه از او پرسیدند:خوش خلقی چیست؟فرمود:خوش خلقی آن است که پیوند دوستی برقرار کنی با کسی که از تو بریده و عفو کنی کسی را که به تو ظلم کرده و عطا کنی به آنکه از تو مضایقه دارد   امام رضا(ع)از رسول اکرم(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود:جبرییل از جانب پروردگارم بر من نازل شد و گفت:ای محمد بر تو باد که((حسن خلق)) را ملازم خودسازی,زیرا بدخلقی خیر دنیا و آخرت را از بین می برد وسپس فرمود:بدانید که شبیه ترین شما به من افرادی هستند که اخلاقشان از همه نیکوتر باشد .   52 دومین صفت بارز پیامبر(ص) در بعد اخلاق اجتماعی صفت رفق و مدارا با مردم ست و می فرمود:ما انبیاء همانطور که ماموریم واجبات را برپا کنیم همانطور نیز ماموریم که با مردم مدارا بوده و با آنان سازش کنیم . پیامبراکرم(ص)سخنان خشن و تند و سوالات بی رویه مردم را تحمل می کرد و با رویی گشاده با آنان برخورد می کرد و اصحاب را به نرمخویی و سازگاری تشویق می نمود.و می فرمود:آیا به شما خبر دهم که آتش دوزخ بر چه کسی حرام است؟ دوزخ بر هر فرد سازگار نرم خوی آسان گیرنده حرام است روزی پیامبر(ص)برای ادای نماز جماعت عازم مسجد بودند در بین راه مردی یهودی برای آزار و اذیت او و شاید برای امتحان آنکه او پیامبر الهی است یا خیر؟جلوی پیامبر(ص را گرفت و گفت من از شما طلبکارم و همین الان و همین جا باید طلب مرا بدهید . پیامبر (ص)فرمود:تو از من طلب نداری و من نیز الان پولی ندارم اجازه بده تا به خانه روم و پولی بیاورم.یهودی گفت,اجازه نمی دهم حتی یک قدم برداری و هرچه پیامبر(ص)بااو به نرمی رفتار می کرد او خشونت بیشتری نشان می داد تا جایی که عبای پیامبر(ص) را گرفته و بدور گردن آن حضرت پیچید و کشید چنانچه گردن پیامبر(ص)سرخ شد.اصحاب که از تاخیر پیامبر(ص) برای نماز جماعت نگران شدند از مسجد خارج شدند و صحنه بی احترامی یهودی به پیامبر(ص) را دیدند و خواستند دخالت کنند, پیامبر(ص)فرمود:شما کاری نداشته باشید من خودم می دانم که با رفیقم باید چه کنم؟و آنقدر نرمش و مدارا از خود نشان داد که یهودی در همان جا شهادتین گفت و مسلمان شد و می گفت این چنین قدرت تحمل و بردباری از عهده افراد عادی خارج است و تو باید پیامبری مبعوث شده از جانب خدا باشی .   53 در باب تواضع و فروتنی پیامبر(ص) همان کافی است که خدای متعال فرمود:(پروبال خود رابرای پیروانت باز کن و نسبت به آنان متواضع باش و خود می فرمود:(خداوند به من وحی نمود که به شما بگویم تواضع را در پیش گیرید)او همیشه با یاران خود حلقه وار می نشست تابالا و پایین مجلس مشخص نباشد تا آنجا که ابوذر می گوید:شخص غریبه ای که وارد مجلس میشد نمی توانست آن حضرت را بشناسدپیامبر(ص) اجازه نمی داد که در هنگام ورودبه مجلس اصحاب از جای خود برخیزند و چون یارانش می دانستند چنین کاری موجب رنجش اوست بر نمی خواستند و زمانی که عربی ازپیامبر(ص)تقاضا کرد اجازه دهد او را سجده کندفرمود:چه می گویی؟اینها روش قیصر و کسری است و شان من در پیامبری و بندگی است همچنین اجازه نمی داد زمانی که جایی میرود گروهی دنبال او راه افتند و اگر سواره بود اجازه نمی داد کسی همراه او پیاده حرکت کند و او را مخیر بین سه کار می کردیا جلوتر برود,یا صبر کند تاپیامبر(ص)برود و بعد او بیاید و یا اگر ممکن بود دو نفری بر مرکب حضرت سوار شوند.او با هرگونه تکبر و خودپسندی در بین مسلمین مبارزه میکرد .   54 امام علی(ع) فرمود:من و رسول خدا با هم درراهی می رفتیم,دیدیم گروهی دور مردی راگرفته اند.رسول خدا(ص)پرسید این مردم چراجمع شده اند.گفتند دیوانه ای است آزاردهنده و مردم دور او جمع شده اندپیامبر(ص)فرمود:این مرد دچار بیماری است ولی دیوانه واقعی کسی است که در حال راه رفتن دستانش را به شکل متکبرانه حرکت می دهد,شانه اش را بالا می اندازد و از خدابهشت می خواهد,در صورتیکه وجود او پر از گناه و معصیت است و این نشانه ایی از خودپسندی و تکبر است   55 رسول گرامی اسلام(ص)با وجود آن هیبت ومتانت و عظمت الهی که در وجود او تجلی داشت وهمواره لبخندی بر لب داشت گاهی با اصحاب خود شوخی نموده و با آنها به گفت و شنود می پرداخت.امام صادق(ع) در قسمتی از پاسخ به سوال یکی از یارانش که پرسیده بود(آیارسول خدا(ص)با کسی مزاح می کرد)فرمود:از رافت و مهر آن حضرت این بود که با اصحاب خود مزاح می کرد تا عظمت و بزرگیش دل آنان رانگیرد و بتوانند به او نگاه کنند و حوائج خودرا بر زبان آورند و سپس فرمود:رسول اکرم(ص) زمانی که یکی از اصحاب را غصه دار می دید با مزاح و شوخی کردن او را مسرور می نمودو می فرمود:خداوند کسی را که به تروشویی با برادرانش روبرو شود دشمن داردرسول خدا(ص)با یاران خود در فضایی مملو ازوقار و متانت خارج نشوند و هرگز اجازه نمی داد تاحقایق و مسائل مهم و جدی با شوخی ومزاح مورد اهانت قرار گیرد و می فرمود:تفریح کنید و سرگرمی داشته باشید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود و از روایات بدست می آید که شوخی مناسب آن است که در آن دشنام و ناسزا نباشد,ایجاد بغض و کینه نکند,رعایت اعتدال در شوخی بشود,شوخی بصورت کسب و کار قرار نگیرد و موجب پرده دری و بی حیایی و پررویی دیگران نشود زیرا صادق آل محمد (ص) فرمود:شوخی که باعث گستاخی و پررویی مردم نسبت به تو شود آنرا به جا نیاور .   56 نمونه ای از شوخیهای پیامبر(ص)چنین است روزی پیامبر(ص) پای راست خود را نشان داده و از حاضران پرسیدند:این پای من به چه چیزی می ماند؟هر یک از اصحاب مطلبی فرمود و وجه شباهتی را بیان کرد,پیامبر(ص)تشبیه هیچکس را نپسندید,گفتند یا رسول الله (ص) شماخود بگویید که پای شما شبیه چه چیزی است.پیامبر(ص)تبسمی بر لب نشاند و پای دیگرش رانشان داده و فرمود:به این پا شبیه است امام علی بن موسی الرضا(ع)فرمود:مرد عربی به دین رسول الله (ص) می آمد و برای حضرت هدیه می آورد و همانجا می گفت پول هدیه مارا مرحمت کن رسول خدا(ص)می خندید و گاه که غمگین می شد،می فرمود اعرابی چه شد کاش می آمد .   57 از دیگر نکاتی که برای پیروان رسول خدا(ص درس بزرگی است محبت، علاقه و احترام آن حضرت به یاران و پیروان خود است.بطوریکه اگر سه روز یکی از اصحابش را نمی دید از حال او پرس و جو می کرد و اگر در مسافرت بود برای او دعا می کرد و اگر درخانه بود به دیدارش می رفت و اگر با خبر می شد که یکی از یارانش بیمار است به عیادت او می رفت.پیامبر(ص) چنان به مردم علاقمند بود و به آنهامهر می ورزید که مردم او را پدری مهربان و دلسوز برای خود می دانستند و در گرفتاریها به او متوسل می شدند او هیچگاه عیوب مردم را برملا نکرد و در این موارد تجسس نمی کرد و می فرمود:بدیهای یکدیگر را پیش من مطرح نکنید.زیرا دوست دارم با دلی پاک و خالی از کدورت با شمامعاشرت کنم .   58 احترام او به مردم زبانزد عام و خاص بود هرکس به خانه اش می رفت او را گرامی می داشت وگاه ردای خود را زیر پای او پهن می کردو گاه تشک خود را برای آنان می گسترانیدوهیچگاه پای خود را در حضور دیگران درازنمی کرد.از مجلسی بلند نمی شد مگر آنکه آنهابر می خواستند آنها را منع نمی کرد مگر از حرام پیروانش را توصیه می کرد وظیفه اخلاقی خود را در احترام به مردم چه در زبان و چه در عمل به بهترین شکل انجام دهند گر چه غیر مسلمان باشند .   59 از موضوعات جالب در زندگی پیامبر (ص) که توجه هر بیننده و خواننده ای را به خود جلب کرده و می کند قاطعیت پیامبر(ص) در اجرای عدالت است . او کسانی را که به حقش تجاوز نموده و حقوق را پایمال می کردند با گذشت و رافت وصف ناپذیری مواجه نمود،اما آنجا که حق دیگری ضایع می شد یا احکام شرعی شکسته می شد و یا حکمی از احکام الهی جاری نمی شد،چنان غضبناک می شد که تصور آن ،گاه ناممکن است و درباره او گفته شده(یِِِغضب لربه عزوجل ولا یغضب لنفسه)برای خدای عزوجل غضب می کرد و برای نفس خود هرگز غضب نمی کرد .) زمانی که از خانه یکی از انصار دزدی صورت گرفت و متهمان یک یهودی و یک مسلمان بودند،گروه زیادی از انصار برای حفظ آبروی مسلمین و انصار برآن حضرت، فشار می آوردندکه از مجازات مسلمان صرف نظر شود و فقط مردیهودی(با توجه به اینکه یهودیان دشمن مسلمین و پیامبر(ص)بودند)مجازات شود ولی پیامبر(ص)بعد از تحقیق به این نتیجه رسید که مرد یهودی بی گناه است.لذا با قاطعیت از یهودی طرفداری کرد و مرد مسلمان را محکوم نمود .   60 و به عنوان آخرین نکته از زندگانی رسول اکرم(ص) که امید درسی برای ما باشد و اجرای عدالت را شعار خود قرار دهیم ماجرای زیر را یادآور می شویم.بعد از فتح مکه زنی بنام فاطمه مخزومی که از خاندانهای اشرافی و برجسته قریش بود مرتکب دزدی شد و بعد از آنکه جرم او در نزد پیامبر(ص)به اثبات رسید،پیامبر(ص)تصمیم به مجازات او گرفت.قریش که شاهد عفو و گذشت پیامبر(ص) در جریان فتح مکه بود،تصور می کرد که این بار نیز پیامبر(ص)گذشت خواهد کرد.ولی وقتی پیامبر(ص) رامصر در اجرای حکم دیدند درصدد برآمدند تا تاوان پرداخت کنند،شاید آن زن را ازمجازات الهی نجات دهند ولی با مقاومت پیامبر(ص) مواجه شدند به این جهت دست به دامان یکی از همسران پیامبر(ص)شدند و از او خواستندکه نزد رسول خدا(ص) شفاعت کند که باز هم بااصرار پیامبر به ناچار به اسامه بن زیدبن حارثه که مانند پدرش نزد پیامبر(ص)احترام خاصی داشت متوسل شدند،ولی زمانی که اسامه نزد پیامبر(ص) از آن شفاعت نمود رنگ چهره رسول خدا از شدت غضب برافروخته شد و باتندی فرمود:آیا در مقابل حدی از حدود الهی شفاعت می کنی؟اسامه متوجه خطای خود شد و عذرخواهی نمود . بعد از اجرای حد و بردین دست آن زن اشرافی پیامبر(ص) مردم را در مسجد گرد آورد و خطبه ای خواند که امید است چراغ راه همگان گردد فرمود ( اقوام و ملل گذشته دچار انقراض و نابودی شدند زیرا در اجرای قانون و عدالت تبعیض روا می داشتند.هرگاه یکی از طبقات بالا جرمی مرتکب می شد)او را  

 

سیماى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در آیینه وحى 

 فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد

مولاى زمان مهتر صاحبدل امجد

آن سیّد مسعود و خداوند مؤید

پیغمبر محمود، ابوالقاسم احمد

وصفش نتوان گفت ‏به هفتاد مجلد

این بس که خدا گوید:« ما کان محمد» (1)

تولد پربرکت ‏حضرت خاتم الانبیا صلى الله علیه وآله که بنا به اعتقاد علماى امامیه در 17 ربیع الاول سال 570 میلادى و مطابق با سال عام الفیل به وقوع پیوست، آغاز تولدى نوین و روز اعطاى مدال سعادت و رستگارى از سوى حضرت حق براى جامعه بشریت مى‏باشد.  در آن روز نوزادى به این عالم خاکى قدم نهاد که بعد از چهل سال از سوى خداوند به عنوان آموزگار وحى و مربى برترین فرهنگ زیستن به اهل جهان معرفى گردید. مقارن این ولادت پر برکت در صحنه گیتى آثار شگفت‏انگیز و اسرارآمیزى رخ داد که هشدارى براى حاکمان و زور مداران تاریخ به حساب آمد

فرو ریختن چهارده کنگره در ایوان کسرى، خاموش شدن آتشکده فارس، جاری شدن آب در وادى سماوه بعد از سال هاى طولانى خشکى، سرنگون شدن بتها در مکه و سایر نقاط عالم، خشک شدن دریاچه ساوه، پرتوافشانى نورى از وجود آن گرامى در آفاق آسمان ها و خواب هاى وحشتناک انوشیروان و موبدان، از جمله علائم خارق العاده و از نشانه‏هاى هشدار دهنده‏اى بود که مقارن تولد پیامبر خاتم‏ صلى الله علیه وآله در جهان حادث شد که در منابع معتبر تاریخى و جوامع مورد اعتماد حدیثى از آنها یاد شده است

در مورد زندگى، سیره و سخن و خُلق و خوى آن وجود گرامى آثار و مجموعه‏هاى ارزشمندى از سوى دانشمندان و محققین پدید آمده که هر یک به نوبه خود قابل تحسین و تقدیر است. السیرة ‏النبویه: ابن هشام، السیرة النبویه: ابن کثیر، حیاة النبى و سیرته، سیرة المصطفى: عبدالزهرا عثمان محمد، سیرة المصطفى: هاشم معروف الحسنى، الصحیح من سیرة النبى الاعظم، نهایة المسئول فى روایة الرسول، سیرى در سیره نبوى، فروغ ابدیت، شرف النبى و حیاة القلوب، ج‏2، برخى از این مجموعه‏هاى نبوى مى‏باشند که هر کدام با سلیقه خاص مؤلف و از زوایاى مختلفى به بررسى ابعاد زندگى و سیره آن حضرت پرداخته‏اند

در این نوشتار سعى شده در حد وسع، خلق و خوى حضرتش در پرتو آیات وحیانى قرآن بررسى شود، تا به این وسیله جان و دل خود را با آیات نور روشنایى بخشیده و از صفات ستوده محمدى ‏صلى الله علیه وآله بهره ‏ور شویم، چرا که بر این باوریم: زیباترین و کامل ترین سیماى آن گرامى را باید در آیینه کلام وحیانى پروردگار به نظاره نشست و خصلت هاى زیباى نبوت را از سرچشمه نور جستجو کرد و اگر قرار است انسان براى بهتر زیستن و به سوى سعادت ابدى رفتن به دنبال الگو و سرمشق باشد، آن را در کامل ترین و مطمئن ‏ترین منابع مى‏توان یافت که صفحات درخشان و زرین آن در بلنداى تاریخ و در تاریکترین لحظات آن، شاهراه انسانیت را روشن نموده است . خداوند متعال فرمود: « لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة‏...»( احزاب/21) ؛ مطمئنا براى شما در[رفتار و گفتار] رسول خدا صلى الله علیه و آله سرمشق نیکو [و کاملى] مى‏باشد.»

 

نرمخویى و مهربانى

از منظر قرآن کریم یکى از شاخص ترین ویژگی هاى حضرت رسول‏ صلى الله علیه وآله، اخلاق زیبا و برخورد شفقت‏آمیز با دیگران بود. آن بزرگوار با داشتن این خصلت‏ ستودنى توانست در طول 23 سال، دل هاى بسیارى را به خود شیفته کرده و به صراط مستقیم هدایت نماید، در حالى که هیچ قدرتى توان چنین کار شگفتى را نداشت . خداوند متعال این عامل اساسى را چنین شرح مى‏دهد:« فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک‏»(آل عمران/159) ؛ به برکت رحمت الهى در برخورد با مردم، نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراکنده مى‏شدند.

اساساً آن حضرت بر این باور بود که فلسفه بعثت ‏براى تکمیل مکارم اخلاق است و مى‏فرمود:"انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" (2)؛ همانا من براى به سامان رساندن فضائل اخلاقى مبعوث شده‏

ابراز محبت و مهرورزى آن حضرت نه تنها شامل دوستان و اهل ایمان مى‏شد، بلکه مخالفین آن بزرگوار نیز از اخلاق نرم و شفقت‏آمیز آن گرامى بهره ‏مند بودند و این سبب جذب آنان به سوى اسلام مى‏گردید . به همین جهت‏ خداوند متعال رسول گرامى‏اش را تحسین کرده و فرمود: « و انک لعلى خلق عظیم‏»( قلم/4) ؛ و یقیناً تو داراى اخلاق عظیم و برجسته‏اى هستى

 

دلسوزى براى اهل ایمان

کسانى که خود را وقف اصلاح جامعه کرده و براى سعادت افراد آن از هیچ کوششى فروگذار نمى‏کنند و با دلسوزى و عشق و علاقه به انجام وظایف محوله مى‏پردازند، بدون تردید جایگاه خود را در جامعه و دل هاى مردم تحکیم می بخشند و ارتباط نزدیکترى با مخاطبان خود پیدا مى‏کنند، در نتیجه مردم به آنان به دیده احترام نگریسته و به ایشان اعتماد کرده و به آسانى گفته‏ها و خواسته هایشان را مى‏پذیرند. مردم عاشق کسانى هستند که بدون هیاهو به دنبال اصلاح جامعه و رفع گرفتاری هاى آنان باشند . اگر این دلسوزى و خدمات بى‏ریا، مخلصانه و فقط براى رضاى خداوند عالم باشد، نتیجه آن مضاعف و توفیق در کار حتمى و قطعى خواهد بود

تو بندگى چو گدایان به شرط مزد مکن 

که خواجه خود روش بنده پرورى داند

این ویژگى در رهبران الهى و پیشوایان جامعه از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است . قرآن مجید، پیامبر گرامى اسلام را با این خصلت پسندیده معرفى کرده و مى‏فرماید: « لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم‏» (توبه/ 128) ؛ همانا فرستاده‏اى از خود شما به سویتان آمد که رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت و راهنمایى شما دارد و نسبت‏ به مؤمنان دلسوز و مهربان است

خداوند متعال به کسانى که دلسوزى و مهربانى رسول اکرم ‏صلى الله علیه وآله را نوعى ساده لوحى قلمداد مى‏کردند و اغماض و چشم پوشی هاى آن وجود گرامى را در مورد افراد خطاکار، سطحى نگرى انگاشته و سخنانى ناروا در مورد پیامبر به زبان مى‏آوردند چنین مى‏فرماید: « و منهم الذین یؤذون النبى و یقولون هو اذن قل اذن خیر لکم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین و رحمة للذین آمنوا منکم والذین یؤذون رسول الله لهم عذاب الیم‏»( توبه/61) ؛ از آنها کسانى هستند که پیامبر را آزار مى‏دهند و مى گویند: او گوشى‏است . ( آدم خوش باورى است!) بگو: خوش باور بودن او به سود شماست، او به خدا ایمان دارد و [تنها] مؤمنان را تصدیق مى‏کند و براى مؤمنان شما رحمت است، اما کسانى که رسول خدا صلى الله علیه وآله را مى‏آزارند عذاب دردناکى در پیش دارند

دلسوزى حضرت خاتم الانبیاء به حدى بود که گاهى از شدت غصه و ناراحتى در آستانه هلاکت قرار مى‏گرفت . رسول مکرم اسلام نه تنها از انحراف و کجروی هاى برخى از مسلمانان آزرده خاطر مى‏شد، بلکه از گمراهى و نادانى نامسلمانان نیز در رنج و عذاب بود. تا این که خداوند متعال از دلسوزى رسول خویش چنین یاد مى‏کند: « فلعلک باخع نفسک على آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا»( کهف/6 )؛ گویى مى‏خواهى به خاطر اعمال [ نارواى] آنان، اگر به این گفتار ایمان نیاوردند، خود را هلاک کنى
 

  آشنایى با درد مردم

توفیق در مدیریت جامعه به عوامل مختلفى بستگى دارد که یکى از مهمترین آنها آشنایى با مشکلات و گرفتاری هاى طبقات محروم اجتماع است . پیامبران الهى عموما و پیامبراسلام خصوصاً از چنین خصلت والایى برخوردار بودند . آنان خود را از مردم مى‏دانستند و هیچگونه امتیاز و تفوقى بر خویشتن نسبت ‏به سایر اقشار جامعه قائل نبودند . پیامبر اسلام‏ صلى الله علیه و آله مى‏فرمود: «انما انا بشر مثلکم‏»( فصلت/6 - کهف/110 ) ؛ همانا من هم همانند شما بشر هستم . در آیه دیگرى خداوند متعال مى‏فرماید: « لقد جائکم رسول من انفسکم‏ ...»( توبه/ 128) ؛ پیامبرى از خود شما برایتان آمده است

افزون بر مردمى بودن، آشنایى و آگاهى و لمس واقعیت هاى پنهان جامعه از خصلت هاى بارز آن حضرت بود

البته میان امثال پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه وآله و کسانى که با شعار محرومیت زدایى به عرصه‏هاى رهبرى و هدایت جوامع وارد مى‏شوند اما خود طعم تلخ محرومیت و گرفتارى را نچشیده‏اند و درک این واقعیت ها برایشان سخت و غیر ملموس است فرق زیادى وجود دارد. آنان اگر هم بخواهند در این رابطه درست عمل کنند موفق نخواهند شد، اما کسانى که این مشکلات و محرومیت ها را از نزدیک لمس کرده‏اند، درد و رنج طبقات محروم جامعه را بهتر و راحت تر درک مى‏کنند . قرآن کریم مى‏فرماید: «الم یجدک یتیما فآوى و وجدک ضالا فهدى و وجدک عائلا فاغنى‏»( ضحى/6، 7، 8 ) ؛ آیا تو را یتیم نیافت و پناه داد؟! و تو را گمشده یافت و هدایت کرد و تو را فقیر یافت و بى ‏نیاز نمود

حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله در مقابل مرفهین بى دردى که از او مى‏خواستند از طبقات محروم فاصله بگیرد، این آیه را تلاوت مى‏کرد: « و ما انا بطارد الذین آمنوا»(هود/ 29) ؛ من هرگز مردم با ایمان را [گر چه در ظاهر محروم و بى‏چیز و نیازمند باشند] از خود دور نخواهم کرد

آرى رسیدن به مقام نبوت اوصاف برجسته‏اى مى‏طلبد که یکى از آنها مردمى بودن و آشنایى با حقوق محرومان است . کسى که مى‏خواهد دین آسمانى او جاودانه بماند و براى هر قوم و ملتى و در هر عصر و زمانى به کار آید لازم است که خود با ریشه‏هاى ناعدالتى و فقر و محرومیت از نزدیک تماس داشته باشد تا در بلنداى تاریخ بتواند نداى عدالت‏ خواهى و محرومیت زدایى را به گوش جهانیان برساند . قرآن با یادآورى دوران مشقت‏ بار و سخت زندگى پیامبرصلى الله علیه و آله به آن حضرت سفارش مى‏کند که: « فاما الیتیم فلا تقهر. واما السائل فلا تنهر» ( ضحى/9، 10) ؛ یتیم را از خود دور نکن و درخواست کننده را از خود مران

رسول خدا صلى الله علیه وآله در هنگام هجرت به مدینه نیز در مقابل فریادهاى دعوت دهها نفر از اهالى مدینه، در زمینى که به یتیمان تعلق داشت فرود آمد و کانون اسلام را در همانجا متمرکز نمود که بعدها به مسجدالنبى و مرکز حکومت اسلامى تبدیل شد و تصمیمات مهم جهان اسلام در همانجا اتخاذ گردید

 

صبر و بردبارى
  گذرى کوتاه به تاریخ پیامبران الهى نشان مى‏دهد که آنان در راه اعتلاى کلمه توحید و انجام رسالت ‏خویش با سخت ترین موانع روبرو بوده‏اند، همچنان که امام صادق‏علیه السلام فرمود: «ان اشد الناس بلاء الانبیاء (3) ؛ همانا که انبیاء الهى سخت ترین گرفتاریها را داشته‏اند .» اما در این میان حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه وآله بیش از سایر انبیاء در معرض بلاها و آزمایشات سخت قرار گرفت . آن حضرت در این مورد مى‏فرماید: « ما اوذى نبى مثل ما اوذیت (4) ؛ هیچ پیامبرى همانند من مورد آزار و اذیت قرار نگرفت

اما تحمل و بردبارى پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه و آله در برابر کوه مشکلات که از هر سو به آن حضرت روى مى‏آورد و موانع گوناگونى که هر یک مى‏توانست‏ سد راه اهداف بلند حضرتش باشد، تمام دشمنان و مخالفین سرسخت آن حضرت را به زانو در آورد

استاد شهید مطهرى‏ رحمة الله در این زمینه مى‏نویسد: « اراده و استقامتش بى‏نظیر بود. از او به یارانش نیز سرایت کرده بود دوره 23 ساله بعثتش یکسره درس اراده و استقامت است . او در تاریخ زندگى‏اش مکرر در شرایطى قرار گرفت که امیدها از هرجا قطع مى‏شد، ولى او یک لحظه تصور شکست را در مخیله‏اش راه نداد . ایمان نیرومندش به موفقیت، یک لحظه متزلزل نشد .» (5)

گاهى خداوند متعال براى تقویت روحیه صبر و مقاومت رسول گرامیش مى‏فرمود:« فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل...‏ احقاف/35) ؛ پس صبر و بردبارى‏ پیشه کن، آن گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند

رسول اکرم ‏صلى الله علیه وآله در سخن ارزشمندى پایدارى و مقاومت و اراده آهنین خود را در راه هدف به نمایش گذاشت و هنگامى که حضرت ابوطالب پیشنهاد مشرکین را مبنى بر خوددارى آن حضرت از ابلاغ پیام آسمانى خویش به وى بیان کرد، به عمویش ابوطالب چنین فرمود: « یاعم! والله لو وضعوا الشمس فى‏ یمینى والقمر فى یسارى على ان اترک هذا الامر حتى یظهره الله او اهلک فیه، ماترکته (6) ؛ اى عمو! به خدا سوگند اگر آنان خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهند که از دعوت آسمانى خود دست ‏بردارم هرگز نخواهم پذیرفت تا این که یا خداوند دین مرا پیروز کند و یا این که جانم را در راه آن از دست‏ بدهم

و این چنین بود که حضرت محمد صلى الله علیه وآله با تحمل مشکلات و صبر و پایدارى توانست دین مبین اسلام را به جهانیان اعلام کند . انواع گرفتاریها و ناملایمات، صدمات جسمى و روحى، قرار گرفتن در معرض انواع اتهامات از قبیل: ساحر، مجنون، آشوبگر و سایر موانع راه پیامبر، با دو عامل ایمان به هدف و استقامت و پشتکار در راه رسیدن به آن، قابل تحمل بود

امیرمؤمنان على‏علیه السلام در این مورد مى‏فرماید: « اشهد ان محمدا عبده و رسوله دعا الى طاعته و قاهر اعداءه جهادا عن دینه، لایثنیه عن ذلک اجتماع على تکذیبه و التماس لاطفاء نوره (7) ؛ گواهى مى‏دهم که محمد صلى الله علیه وآله بنده و پیامبر اوست، انسان ها را به عبادت خداوند دعوت نمود و با دشمنان خدا در راه دین او پیکار نمود و مغلوبشان کرد . هرگز همداستانى دشمنان که او را دروغگو خواندند، او را (از آن دعوت به حق و کوشش در راه استقرار دین اسلام) باز نداشت و تلاش آنان براى خاموشى نور رسالت نتیجه نداد

 

عبودیت

بندگى و خضوع در مقابل حق، فضیلتى ستودنى است که قرآن بارها بر این صفت زیباى محمدى‏ صلى الله علیه و آله اشاره دارد . خداوند متعال پیامبر گرامى‏اش را با وصف بندگى - که تمام اوصاف والاى حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله را تحت الشعاع قرار داده - یاد مى‏کند و رسول گرامى اسلام نیز به عبودیت ‏خود در پیشگاه حق همیشه افتخار مى‏کرد

به چند نمونه از آیاتى که حضرت رسول‏ صلى الله علیه وآله را با صفت والاى عبودیت توصیف مى‏کند اشاره مى‏کنیم

- « وان کنتم فى ریب مما نزلنا على عبدنا فاتوا بسورة من مثله... ‏»( بقره/ 23) ؛ و اگر در آنچه که به بنده خودمان نازل کرده‏ایم شک دارید، یک سوره همانند آن را بیاورید

- « ... ان کنتم آمنتم بالله و ما انزلنا على عبدنا یوم الفرقان ...» ( انفال/ 41) ؛ اگر به خدا و به آنچه که بر بنده خود در روز جدایى [حق از باطل] نازل کرده‏ایم ایمان آورده‏اید

- « تبارک الذى نزل الفرقان على عبده لیکون للعالمین نذیرا» ( فرقان/1) ؛ بزرگوار و پر برکت است آن خداوندى که قرآن را بر بنده [خاص] خود نازل کرد تا بیم دهنده جهانیان باشد

- « فاوحى الى عبده ما اوحى‏»( النجم/10) ؛ [در شب معراج] آنچه را که وحى کردنى بود به بنده‏اش وحى نمود

پیامبر گرامى اسلام ‏صلى الله علیه وآله آنچنان شیفته عبادت و بندگى در بارگاه ربوبى بود که گاهى خود را فراموش مى‏کرد و از خود بی خود مى‏شد، تا این که آیه نازل شد: « طه! ما انزلنا علیک القرآن لتشقى‏»؛ طه! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که این قدر به زحمت و مشقت‏ بیافتى

مرحوم فیض کاشانى در ذیل این آیه مى‏نویسد: پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه وآله آنچنان در عبادت الهى حریص بود که از کثرت عبادت پاهاى مبارکش متورم شده بود، تا این که خداوند متعال این آیه را فرستاد

امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید: روزى یکى از همسران آن حضرت به وى گفت: یا رسول‏الله! چرا به خود اینقدر زحمت مى‏دهى، در حالی که یک بنده آمرزیده هستى

پیامبرصلى الله علیه وآله پاسخ داد: «اولا اکون عبدا شکورا (8) ؛ آیا بنده شکرگزارى نباشم

خداوند متعال در برخى از آیات براى عبادت و بندگى پیامبر گرامى‏اش چنین رهنمود مى‏دهد: « اقم الصلوة لدلوک الشمس الى غسق اللیل و قرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشهودا. و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا» ( اسراء/78 و79 )؛ نماز را از زوال خورشید (هنگام اذان ظهر) تا نهایت تاریکى شب (نیمه شب) به پای دار؛ و همچنین قرآن فجر( نماز صبح) را؛ زیرا قرآن فجر مورد شهادت [فرشتگان شب و روز] است . و پاسى از شب را [از خواب برخیز و قرآن و نماز بخوان و] عبادت کن . این یک عمل نافله براى توست . امید است که خداوند متعال تو را به این وسیله به مقامى محمود ( و در خور ستایش) برانگیزد

 

عدالت‏ خواهى

عدالت ‏خواهى یکى از مهمترین اهداف بعثت پیامبران الهى است . خداوند متعال در سوره حدید مى‏فرماید: « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط‏ ...»(حدید/ 25) ؛ ما فرستادگان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب آسمانى و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند

همچنین خداوند متعال از زبان پیامبر گرامى اسلام در سوره شورى مى‏فرماید: « ... وامرت لاعدل بینکم‏ ...»( شورى/15) ؛ من براى اجراى عدالت در میان شما مامور شده‏ام

و در آیات متعددى قرآن از عدالت‏ خواهى پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه وآله که یکى از اهداف بعثت آن حضرت نیز مى‏باشد سخن گفته و مردم را به تبعیت از آن بزرگوار ترغیب و تشویق مى‏کند

عدالت ‏طلبى در تمام زوایاى زندگى انسان نقش دارد و گستره آن به گفتار و رفتار و روابط انسان، معاملات، خانواده، دوستان، فرزندان، همکاران و حتى سایر ملل نیز کشیده مى‏شود . قرآن کریم مى‏فرماید: « واذا قلتم فاعدلوا» ( انعام/152) ؛ و هنگامى که سخنى مى‏گویید، عدالت را رعایت نمایید . پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه وآله آنچنان به این مسئله حیاتى اهمیت مى‏داد که حتى در نگاه کردن به دیگران عدالت را رعایت مى‏نمود . امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: «کان رسول الله یقسم لحظاته بین اصحابه فینظر الى ذا و ینظر الى ذا بالسویة (9) ؛ رسول خدا صلى الله علیه وآله نگاه خود را در میان اصحاب به طور مساوى تقسیم مى‏کرد، گاهى به این و گاهى به آن دیگرى به طور مساوى نگاه مى‏کرد

پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه و آله در یک منشور جهانى، عدالت‏ خواهى و تساوى حقوق انسان ها را در جوامع اعلام کرد و ملاک احترام به حقوق بشر را معین نمود . آن منادى راستین عدالت و آزادى هنگامى که مشاهده کرد یکى از اصحاب عرب وى، سلمان فارسى را به خاطر غیر عرب بودن تحقیر مى‏کند، در کلمات حکیمانه و معروفى فرمود: « ان الناس من عهد آدم الى یومنا هذا مثل اسنان المشط، لا فضل للعربى على العجمى ولا للاحمر على الاسود الا بالتقوى (10) ؛ همه مردم از زمان حضرت آدم تا به امروز همانند دانه‏هاى شانه [مساوى و برابر] هستند . عرب بر عجم و سرخ بر سیاه برترى ندارد مگر به تقوى

پیامبر اسلام در اجراى قانون عادلانه الهى اهتمام خاصى داشت و اگر کسى از آن حضرت تقاضاى غیرقانونى و غیراصولى مى‏کرد، شدیدا ناراحت مى‏شد . هنگامى که بعضى از همسران آن حضرت بعد از جنگ احزاب در مورد تقسیم غنایم جنگى از آن بزرگوار تقاضاى غیرمعقول و خلاف عادت کردند، آن بزرگوار ناراحت‏ شد و 29 روز تمام از آنان فاصله گرفت . خداوند متعال نیز به این مناسبت آیاتى را بر آن حضرت نازل کرد و خطاب به پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: « یا ایها النبى قل لازواجک ان کنتن تردن الحیوة الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن واسرحکن سراحا جمیلا»( احزاب/ 28) ؛ اى پیامبر! به همسرانت ‏بگو: اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مى‏خواهید، بیایید [با هدیه‏اى] شما را بهره ‏مند سازم و شما را به طرز نیکویى رها سازم (11)

و به این ترتیب پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه وآله حتى به نزدیکترین افراد خانواده‏اش نیز اجازه نداد از قانون الهى تخطى کنند و عدالت اجتماعى را در حکومت اسلامى آن حضرت خدشه‏ دار سازند

 

راستى و امانتدارى

امانتدارى و صداقت پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه و آله نه تنها یاران و پیروان آن حضرت را شیفته ایشان نموده بود بلکه دشمنان نیز به این حقیقت اذعان داشته و صداقت آن بزرگوار را مى‏ستودند . سه سال از بعثت مى‏گذشت که حضرت رسول ‏صلى الله علیه و آله روزى در کنار کوه «صفا» روى سنگ بلندى قرار گرفت و با صداى رسایى قشرهاى مختلف مردم مکه را به سوى خویش فرا خواند، آنگاه خطاب به مشرکین و سایر مردم فرمود: اى مردم! هر گاه من به شما گزارش دهم که پشت این کوه دشمنان موضع گرفته‏اند و قصد جان و مال شما را دارند، آیا مرا تصدیق مى‏کنید؟ همگى گفتند: آرى، زیرا ما در طول زندگى از تو دروغى نشنیده‏ایم. (12)

حضرت خدیجه نیز هنگامى که پیشنهاد ازدواج به آن حضرت مى‏داد و شیفتگى خود را به آن وجود گرامى اعلام مى‏نمود با تأکید بر امانت و صداقت آن بزرگوار، چنین گفت: « انى قد رغبت فیک لقرابتک وسطتک فى قومک و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک (13) ؛ به خاطر خویشاوندیت و بزرگواریت در میان قوم خودت و امانتدارى تو و اخلاق نیک و راستگوئیت، مایلم با تو ازدواج کنم

در این میان تصریح آیات الهى و تاکید کلام وحیانى قرآن بر صداقت و راستى و امانتدارى آن حضرت حلاوتى دیگر دارد . برخى از آیاتى که به امانتدارى و راستى پیامبر عظیم الشان اسلام اشاره دارند عبارتند از

1- « قل لا اقول لکم عندى خزائن الله ولا اعلم الغیب ولا اقول لکم انى ملک...‏» ( انعام/50 ) ؛ بگو: من نمى‏گویم خزائن خدا نزد من است و من [جز آن که خدا به من بیاموزد] از غیب آگاه نیستم و به شما نمى‏گویم من فرشته‏ام

2- « و ما ینطق عن الهوى. ان هو الا وحى یوحى‏» ( النجم/3 و4) ؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید و آنچه مى‏گوید چیزى جز وحى الهى که [بر او] نازل مى‏شود نیست

3- « ما کذب الفؤاد ما راى‏» (14) ؛ قلب [ پاک حضرت محمد صلى الله علیه وآله] در آنچه دید هرگز دروغ نگفت .

حضرت محمد صلى الله علیه و آله در امانتدارى آنچنان شهره بود که حتى دشمنانش بعد از بعثت آن حضرت، با این ‏که نقشه قتلش را طراحى مى‏کردند، همچنان او را با لقب «امین‏» مى‏شناختند و در امانتدارى‏اش لحظه‏اى تردید نکردند و در شب هجرت امانت هایى نزد آن گرامى داشتند . رسول‏الله ‏صلى الله علیه وآله در غار ثور در عین حالى که از ترس مشرکین مکه مخفى شده بود، به امام على‏علیه السلام سفارش نمود که یا على! فردا در اجتماعات مردم مکه، صبح و شام با آواى بلند بگو: « من کان له قبل محمد امانة او ودیعة فلیات فلنؤد الیه امانته (15) ؛ هر کس نزد محمد امانتى دارد بیاید امانتش را بازستاند

خداوند متعال در مورد ویژگی هاى انسان هاى وارسته و با ایمان مى‏فرماید: « والذین هم لاماناتهم وعهدهم راعون‏» ( مؤمنون/ 8 ) ؛ و آنان که به امانت ها و عهد و پیمان هاى خود وفا مى‏کنند .

و پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه وآله اسوه کامل و نمونه بارز انسان هاى وارسته و داراى تمام کمالات ویژه اخلاقى بود

صداقت و امانتدارى از منظر رسول گرامى اسلام آنچنان مهم بود که به عنوان معیار براى برترى یارانش محسوب می گردید . امام صادق‏علیه السلام در این مورد فرمودند:«ان علیاعلیه السلام انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله ‏صلى الله علیه و آله بصدق الحدیث و اداء الامانة» (16) ؛ یقیناً على‏علیه السلام با راستگویى و امانتدارى به آن درجه و عظمت در نزد پیامبرصلى الله علیه وآله رسی

 

قاطعیت و شهامت

پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه و آله در مورد اجراى حدود الهى و قاطعیت در برابر قانون شکنان اهتمام خاصى داشت. آن حضرت در عین حالی که به اهل ایمان و مظلومان و ستمدیدگان رئوف و مهربان بود، در مقابل کفار و اشرار، با شجاعت و شهامت تمام ایستادگى مى‏نمود. خداوند متعال در این مورد مى‏فرماید: « محمد رسول الله والذین معه اشداء على الکفار رحماء بینهم‏»( فتح/ 29) ؛« محمد صلى الله علیه وآله فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربان هستند. » داستان زیر نشانگر قاطعیت آن حضرت در مقابل متجاوزان و قانون شکنان است .

گروهى از طایفه بنى ضبه به حضور پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه و آله آمده و ضمن شکایت از بیمارى خود، از آن بزرگوار استمداد کردند. پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه و آله به آنان فرمود: چند روز در مدینه بمانید تا با مراقبت مسلمانان بهبودى یافته و به منطقه خود برگردید . آنان گفتند: یا رسول‏الله! اگر ما را در خارج از شهر مدینه اسکان دهید برایمان بهتر است . پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه و آله ضمن پذیرش تقاضاى آنان به تنى چند از مسلمانان ماموریت داد تا تعدادى از شتران بیت المال را در چراگاههاى اطراف مدینه نگهدارند و از شیر آنها افراد بیمار بنى ضبه را پذیرایى و پرستارى کنند و از آنان مراقبت نمایند .

این افراد با حمایت پیامبر صلى الله علیه وآله در مدت کوتاهى سلامتى خود را باز یافتند، اما به جاى قدردانى از آن حضرت و یارانش - از آنجایى که باطنى خبیث و دلى مریض داشتند - سه تن از نگهبانان شترها را کشته و به همراه شتران فرار کردند . هنگامى که این خبر ناگوار به پیامبر گرامى رسید، على‏علیه السلام را مامور دستگیرى آنان نمود . امیرمؤمنان على‏علیه السلام این خطاکاران متجاوز را در نزدیکی هاى مرز یمن بازداشت کرده و به حضور پیامبرصلى الله علیه وآله آورد . در این لحظه پیک وحى نازل شده و احکام آنان را به رسول خدا ابلاغ نموده و فرمود: «انما جزاوا الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فى الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض‏...» (مائده/33) ؛ کیفر آنان که با خدا و پیامبرش به جنگ برمى‏خیزند و در روى زمین اقدام به فساد مى‏کنند این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست و پاى آنها به عکس یکدیگر بریده شود و یا از سرزمین [خود] تبعید گردند .»

حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه وآله از میان این چهار حکم، قطع دست و پا را انتخاب کرد و دستور داد دست و پاى آنها را بر خلاف یکدیگر ( دست راست و پاى چپ یا بالعکس) قطع کنند. (17) .

اصرار بر اجراى قوانین الهى، حیاء و ادب، جوانمردى، سرمشق و الگو بودن براى انسان هاى سعادت‏جو و حقیقت طلب، امى بودن، تواضع، گذشت، ساده زیستى، سخاوت و نیکى به دیگران، کرامت نفس و بشیر و نذیر بودن، از جمله سایر صفات ستوده حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه وآله است که در آیات الهى به آنها اشاره شده است

 

در حدیث دیگران

این مقال را با نقل ابیاتى از سروده معروف شبلى شمیل از دانشمندان برجسته جهان مسیحیت، که در ستایش عظمت‏ حضرت رسول‏ صلى الله علیه وآله سروده است ‏به پایان مى‏بریم

انى و ان اک قد کفرت بدینه

هل اکفرن بمحکم الآیات

« من گرچه مسلمان نیستم اما آیا مى‏توانم به آیات محکم قرآن کفر ورزم؟!»

او ما حوت فى ناصح الالفاظ من

حکم روادع للهوى وعظات« یا به پندها و اندرزهایى که در آن آیات آمده است و همه بازدارنده نفس از هوا و هوس، و در لباس شکوهمندترین واژه‏ها مى‏باشند منکر شوم؟!»

و شرایع لو انهم عقلوا بها  

ما قید العمران بالعادات

« یا به قوانینى که اگر مردمان آنها را درک مى‏کردند براى تحقق بخشیدن به عمران [و تمدن جهان]، همه آیین ها و سنت ها را جز تعالیم اسلام کنار مى‏گذاشتند، مى‏توانم بى‏تفاوت باشم؟!»

نعم المدبر والحکیم وانه

رب الفصاحة مصطفى الکلمات

«[محمد] بهترین تدبیر کننده و بهترین حکیم بود. او خداى فصاحت و [گوینده] گزیده ‏ترین سخنان است.»

رجل الحجا رجل السیاسة والدها 

بطل حلیف النصر والغارات«[محمد] یگانه مرد خردورزى، کشوردارى و هوشمندى بود و قهرمان هم پیمان با پیروزى بر سپاه کفر است.»

ببلاغة القرآن قد غلب النهى

 و بسیفه انحى على الهامات«[محمد] با بلاغت قرآن، بر همه خردها و اندیشه‏ها چیره گشت و سرها [ى دشمنان ارزش هاى انسانى] را زیر سایه شمشیر گرفت .»

من دونه الابطال من کل الورى

من غائب او حاضر او آت (18)  

« قهرمانان تاریخ بشر چه گذشتگان، چه آنان که اکنون حاضرند و چه آیندگان، [همه و همه] در پایه‏اى فروتر و پایین‏تر از مرتبت او جاى دارند.»

 

پى‏نوشت‏ها

1- بخشى از مسمط مسدس شیواى ادیب الممالک فراهانى در مولود مسعود پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه وآله .

2- مکارم الاخلاق، ص ‏8/  فتح البارى، ج ‏6، ص‏419 .

3- الکافى، ج‏2، ص‏252 .

4- کشف الغمه، ج‏2، ص‏537 .

5- مقدمه‏اى بر جهان بینى اسلامى، ج ‏3، ص‏137 .

6- السیرة النبویه، ابن هشام، ج ‏1، ص‏284 .

7- نهج البلاغه، خطبه 190 .

8- تفسیر صافى، ج‏3، ص‏299 .

9- بحارالانوار، ج‏16، ص‏260/  الکافى، ج‏2، ص‏671 .

10- مستدرک الوسائل، ج‏12، ص‏89 .

11- تفسیر صافى، ذیل همین آیه .

12- فروغ ابدیت، ج‏1، ص‏263 .

13- السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص‏200 و 201 .

14- همان/11 .

15- بحارالانوار، ج‏19، ص‏62 .

16- الکافى، کتاب الایمان والکفر، باب الصدق و اداء الامانة، حدیث 5 .

17- الکافى، ج‏7، ص‏245 .

18- ادبیات و تعهد در اسلام، صص251 و 252 .

 

 منبع : مجله کوثر، عبدالکریم تبریزى

نظرات 1 + ارسال نظر
m.k جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:18 ب.ظ

ba salam
in matne khili khob va kameli bod
man az on mitonam vase tahghighi ke daram estefade konom
ba sepas

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد