بی سر و سامان چون باد...

ناگزیر ازسفرم بی سروسامان چون باد 

به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد

کوچ تا چند؟مگر می شود ازخویش گریخت 

بال تنها غم غربت به پرستوها داد

اینکه مردم نشناسند تو را٬غربت نیست 

غربت آن است که یاران ببرندت از یاد

عاشقی چیست؟بجز شادی و مهر و غم و قهر 

نه من ازمهر تو غمگین٬نه تو از مهرم شاد

چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای 

اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد... 

"فاضل نظری"

نظرات 2 + ارسال نظر
رادیو بلاگفا چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 ب.ظ http://radioblogfa.blogfa.com

سلام
مطلب آخرت رو ( بی سر و سامان چون باد)دیدم جالب بود

با شعر :
عبدالجبار کاکایی در حمایت از خانواده ی شهیدان همت و باکری به روز هستم
( حمله به خانواده شهیدان همت و باکری)



رادیـــــــــــــــــو بــــــــــــــــــــلاگــــــــــــــــــــفـــــــــــــــــــا S003:]

امیرحسین جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:38 ق.ظ http://sibekal.blogsky.com

زیبا بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد