می خواهم آنقدر دیدگانم را بر آرزوهای دل ببندم و ذهنم را از اندیشه های نیک لبریز کنم که حتی با چشمان بسته هم بتوانم به هفت اقلیم عشقت پرواز نمایم و رها از تمام قید و بندها فقط به لبخند خشنودی تو امیدوار باشم پس چه زیباست اکنون که عزم آسمانی شدن دارم برای رسیدن به اوج نگاهت یاری ام فرمایی...
ادامه...
تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.
«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را...
وقتی ظاهر می شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه که از راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل های بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند...
و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را مشعله»، در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه می کنیم...
"کیهان"
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتید
خانه مادری ما همه بیت الزهرا ست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست...