سقای کربلا


 

ستاره بر نگاهش رشک می برد 

فرات، امواج خون و اشک می برد 

و خورشید از عطش می سوخت آن روز 

که مردی روی دوشش مشک می برد 

امینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد