بارانی ترین...

کاش

خدا باشد

باران باشد

بابونه باشد

و تو باشی

دنیا را می خواهم چه کار

...

کاش

خدا باشد

کوچه ای بی انتها و تو باشی

که زلال تر از بارانی

باران و بابونه و دنیا را می خواهم چه کار...

!!!. باز جمعه، و باز دلتنگی های خفا در پس چشمانم... و انتظار رازقی های پشت پنجره اتاقم ... و سکوت سنگین دلم... و شاید سکوت سر آغاز رستگاری تمام  آرزوهای من است...

نظرات 5 + ارسال نظر
مهلا جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:47 ب.ظ http://imahi.blogfa.com

متنی که برای دفتر خاطرات منتظران مهدی در وبلاگم نوشتید محشر بود همزمان با خوندنش بغض توی گلوم جمع شده بود
خیلی خوب بود ...
راستی توی دفتر خاطرات ثبتش کردم
خیلی خیلی ممنونم
اللهم عجل لولیک الفرج

بنویسم؟ جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ب.ظ

در پی تو گشته ام
گشته فراق دیدنت

صورتک شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ق.ظ

کاش خدا باشد
کاش تو باشی
کاش خوشبختی باشد
کاش آبنبات باشد
کاش درخت سیب باشد
کاش ستاره باشد
کاش ...

عشق شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ب.ظ http://www.rmsh.blogsky.com

یا عل گفتم و عشق آغاز شد دسدم که وبلاگت باز شد

صورتک دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:55 ب.ظ

سلام . من یه وبلاگ ساختم . کارای مدرسه ام رو توش میذارم . دوست داشتی یه سر بزن . [لبخند]
http://gallerygarapha.persianblog.ir/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد