غروب جمعه که می شود
تو که نمی آیی
چشمان شیعه که محو مشرق می ماند
دلِ عشاق المهدی که قرار از کف می دهد
باران که نمی بارد
رازقی ها که دق می کنند
هر که برای هر چه بغضش می ترکد
هر که دلتنگ هر که می شود
هر که برای هر چه می گرید
من به خود می گیرم...
و هر غروب جمعه زیر آوار سهمگین انتظار،
تجسم عینی گل قاصدکیم در آغوش باد...
!!!. خدای من، خدای بزرگ و مهربان من، قصورمان را بر ما ببخشای و بخواه مهدی فاطمه بیاید که هر آنچه تو بخواهی می شود...
من هر روز و هر غروب جمعه زیر آوار سهمگین انتظار،
تجسم عینی گل قاصدکیم در آغوش باد...
و باز منتظر می مانیم
همیشه فکر میکنم ماها چه گناهی کردیم که نه امامی در ظاهر بالای سرمون بوده و نه پیامبری .
دلم میخواد بدونم من گناهکار تو این زمونه لایق ترم یا یه گناهکار تو زمون پیامبر .
اماممون هم که داره قایم باشک بازی میکنه . هی جمعه ها رو میشمریم و نمیاد ...
کجایی ای همیشه پیدا از پشت ابرهای غیبت ؟
درود بر وارش....
به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است[گل]
جمعه ها یاس تمنای تراوت دارد
شیعه مست است که مولاوولایت دارد..
خیلی قشنگ بود خیلیییییییییییییییییییییی فردا جمعه اس دلم از الان گرفتتتت